یسنایسنا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

فرشته آسمونی من

تولد 4 سالگی یسنا جون

عزیز دلم چهار سال از اومدنت به زندگی ما گذشت و تو این مدت هر روز خدا رو به خاطر وجد قشنگ تو که اومدی توی زندگیم شکر کردم. تو این مدت بهترین خاطراتو برام ساختی و بهترین تجربه زندگی ما بودی . همه لحظات با تو بودن برام مثل رویا شیرینه و خیلی زود میگذره... اصلا باورم نمیشه که چهار سال از اومدنت گذشته واقعا بعضی وقتا دلم برای روزهای کوچیکیت خیلی تنگ میشه عشق من. امسال برات تولد با تم بره ناقلا گرفتیم و همگی مشکی و سفید پوشیدیم خیلی از تولدای قبلیت عاقل تر شدی و خیلی با تولدت حال کردی البته دقیقا یه هفته تمام من مشغول تدارکات تولد و غذا درست کردن بودم همیشه دوست دارم هرچی مربوط به تو میشه جز بهترینا باشه تا حالا هم موفق بودیم.. ...
25 شهريور 1393

ترک شیشه شیر

خیلی وقته که دارم با دختر نازنینم صحبت می کنم که دیگه شیر رو با شیشه نخوره و بهش گفتم که من یه جایی رفتم و صحبت کردم که اگه با لیوان شیر بخوری یه جایزه میارن دم خونمون. بعد از مدتها بالاخره امروز با لیوان و البته با کمک نی موفق شدیم شیشه رو کنار بزاریم و سریعا جایزه اش هم اومد در خونه جایزه هم یه بسته تقویت هوش بود که دختر با هوش مامان همشو درست جواب داد ...
8 شهريور 1393

کارخانه هیولاها

عشق مامان امروز یه کشف بزرگ کردم با بابات امروز رفتیم برات سی دی کارتون کارخانه هیولاها گرفتیم و دختری که توش بود عین تو بود یعنی همه حرکاتاش همه ژستاش همه لوسبازیاش عین خوشگل خانم خودم بود منم سریع بعدش گشتم تو اینترنت عکسشو پیدا کردم و گذاشتم کنار یکی از عکسات  البته فرشته کوچولوی من خیلی نازتره ...
5 شهريور 1393

وقتی یسنا جونم مامان میشه

دختر ناز مامان جدیدا تو بازیاش یا حامله میشه و یه عروسک میزاره تو شکمش زیر بلوزش یا بچه داره و با بچش پارک میره رستوران میره گردش میره بعضی وقتا منم باید یه دونه عروسکو بعنوان بچم انتخاب کنم و باهاش همبازی بشم و توی بازی مدام ازم میپرسه خانم بچه شما اینطوریه بچه من اونطوری وقتایی که با مانیا بازی میکنه دلم غش میره براش تمام حرفایی که من بهش میزنم رو به بچش تکرار می کنه خلاصه دختر کوچولوی ما آرزوشه مامان بشه یه روز هم در راه برگشت از کلاس فلوت تو ماشین بودیم که شروع کرد به حرف زدن  گفت:مامان من بزرگ شدم از خونه خودمون میرم یه خونه بزرگ برای خودم میسازم  گفتم:تنها زندگی می کنی نه پس با کی با شوهرم شوهرت کیه؟؟ هنوز...
3 شهريور 1393
1